آدمی : "آه هست و دم" و عشق، نیم آه!
پگاه پاییز بود. گامهای رنگین خزان ،جنگل را رنگارنگ کرده بود و زیبایی چشمگیر و لطیفی ،جنگل را سرریز کرده بود. در این هنگام جیرجیرک با نگاهی خیس ، خرس را می نگریست و در حالی که گونه هایش از شرم گلگون شده بود ، با صدایی لرزان به خرس گفت: "بیا در کنار این همه زیبایی با هم کمی قدم بزنیم."
وسلامی دیگر...
ای مهندسین چه نشسته اید که دنیا ( منظورم دیگران هستند نه دختری بنام دنیا!) در پی خلاقیته!!!
چند سال قبل دوستی به من گفت که "تمام وسایل مورد نیاز بشر که اختراعشون ساده بوده رو دیگران ساختند!!!" ولی من بهش گفتم اولا که هیچ اختراعی ساده نیست. ثانیا ما میتونیم وسایل ساخته شده رو بهینه تر کنیم و ثالثا اگه همه این فکر رو داشتند که هنوز ما در عصر .... داشتیم دنبال شکار میگشتیم!
خلاقیت داشته باشید!!!!
سلام به تمامی عزیزان اهل دل!!
خوشبختانه در بین ما سیگاری ها کم هستند!( شاید هم تا حالا رو نکردند) . یه مطلبی دیدم اندر فواید سیگار کشیدن!!!!
امیدوارم همیشه از این بلا خودتون رو دور نگه دارید.
سلام
من بازم اومدم!!!
یه مطلب شاید آموزنده دیدم گفتم براتون بزارم ٬ شاید یه چیزایی براتون داشته باشه!!
ادامه مطلب ...یاد آن روزها بخیر
وقتی بچه بودم مادرم یک تومن به من میداد و مرا به فروشگاه می فرستاد و من با ۳ کیلو سیب زمینی , دو بسته نان, سه پاکت شیر,یک کیلو پنیر,یک بسته چای و دوازده تا تخم مرغ به خانه بر میگشتم اما الان دیگر از این خبرا نیست چون....
همه جا تو فروشگاهها دوربین گذاشتن
یاد آن روزها بخیر
وقتی بچه بودم مادرم یک تومن به من میداد و مرا به فروشگاه می فرستاد و من با ۳ کیلو سیب زمینی , دو بسته نان, سه پاکت شیر,یک کیلو پنیر,یک بسته چای و دوازده تا تخم مرغ به خانه بر میگشتم اما الان دیگر از این خبرا نیست چون....
همه جا تو فروشگاهها دوربین گذاشتن
سلام دوستان!
دیروز سالگرد تاسیس جهاد دانشگاهی بود. من به نوبه خودم این ضایعه دردناک را به شما و
دیگر دانشجویان تسلیت عرض می کنم.
سلام دوستان !
امروز داشتم سوتی های بچه ها که از زبان خودشون رو تو وبلاگ نوشته بودن رو می خوندم
که رامین جان نوشته بود بزرگترین سوتی رو من داده بودم اما وقتی خوندم دیدم سوتی من پیش سوتی
رامین هیچه چون سوتی من بزرگترین سوتیه خاورمیانه هست و اگه واستون تعریف کنم رامین به
خودش احساس امیدواری میده!
حالا این سوال تو ذهنتون میاد که این سوتی چیه ؟ حالا واستون تعریف می کنم.
دلم می خواست : دنیا خانه ی مهر و محبت بود
دلم می خواست : مردم در همه احوال با همه آشتی بودند .
طمع در مال یکدیگر نمی کردند .
کمر بر قتل یکدیگر نمی بستند
مرادِ خویش را در نامرادی های یکدیگر نمی جستند ،
ازین خون ریختن ها ، فتنه ها ، پرهیز می کردند ،
چو کفتاران خون آشام ، کمتر چنگ و دندان تیز می کردند !
چه شیرین است وقتی سینه ها از مهر آکنده ست
چه شیرین است وقتی ، آفتابِ دوستی ،
در آسمان دهر تابنده ست .
چه شیرین است وقتی ، زندگی خالی ز نیرنگ است .
دلم می خواست : دست مرگ را ، از دامنِ امید ما ،
کوتاه می کردند !
در این دنیای بی آغاز و بی پایان
در این صحرا ، که جز گرد و غبار از ما نمی ماند
خدا ، زین تلخکامی های بی هنگام بس می کرد !
نمی گویم پرستوی زمان را در قفس می کرد !
نمی گویم به هر کس بخت و عمر جاودان می داد ؛
نمی گویم به هر کس عیش و نوش رایگان می داد ؛
همین ده روز هستی را امان می داد !
دلش را ناله ی تلخ سیه روزان تکان می داد !
دلم می خواست : عشقم را نمی کشتند
صفای آرزویم را ـ که چون خورشید تابان بود ـ می دیدند .
چنین از شاخسار هستی ام آسان نمی چیدند
گل عشقی چنان شاداب را پرپر نمی کردند .
به باد نامرادی ها نمی دادند .
به صد یاری نمی خواندند
به صد خواری نمی راندند .
چنین تنها ، به صحراهای بی پایان اندوهم نمی بردند
((شعر همراه حافظ از فریدون مشیری))
سلام به همه ی اعضای نژاد پرست وبلاگ
اینم یه عکس نسبتا جالب از سرگذشت دهه شصتی ها!!!
ادامه مطلب ...سلام.
میخوام یه خبر خیلی خوش بهتون بدم، فقط لطفا خودتون رو کنترل کنین که یهو خدای نکرده تلفات ندیم.
بنده مجید نعمتی دیشب موفق شدم که به جای اینکه با دو تا عصا راه برم، با یک دونه راه برم. این یعنی اینکه پام تحمل حدود نیمی از وزنمو داره.
همیشه شاد باشید.