تکمیل دعوت

سلام به همه:

پیرو دستور جناب آقای مهندس زال( نخند، میگم نخند!)

قرارمون روز جمعه، ساعت 6 (البته صبح!) ،جلوی درب پارک صفه( جلوی 2 تا شیرها)

می دونم خیلی زود و با خواب تداخل داره !ولی به خاطر گرم شدن هوا ومراعات حال دوستان ( اونایی که با گرما و تابش آفتاب مشکل دارند) مجبوریم.

راستی ما تدارک یه صبحانه ساده  رو دیدیم ولی اگه کسی خواست با خودش یه چیزی بیاره. نمیگم با خودتون خورشت فسنجون بیارید!  

 نهایتا یه نون و پنیر ساده.

در ضمن اگه نظری دارید یا هنوز عضو نشدید با خودتون تعارف نکنید به جاش عضو بشید و نظر بدید 

 

 

بالاخره چند نفر پای کوه نوردی هستند؟؟؟؟

انسانها به دو دسته کلی تقسیم میشند.. 

دسته اول:اونایی که از ریاضی بدشون میاد .

دسته دوم:اونایی که از دسته اول بدشون میاد!!(دوستان اگه مایل باشند تو کار معما هم باشیم 

کسی معمای سخت داره رو کنه)فقط مسخره نباشه!!!

سوتی ترم اولی: 

اولین روزی که تو کاردانی رفتم سلف غذا بگیرم؛ 

کارت زدم سینی رو برداشتم یکی یکی از جلواشپزا رد شدم هر کدوم یه چی برام گذاشتن(کباب،برنج،نون،...)،اخر سریه بوفه بود رفتم یه دلستر هم گرفتم بدون این که چیزی بگم رفتم نشستم رو میز. 

 با خودم گفتم دانشگاه عجب جاییه با ۱۱۰تومن چلو کباب میدن هیچی تازه دلسترم میدن!! 

غذامو که خوردم اومدم سینی رو بذارم سر جاش مرده مسئول بوفه صدام زد رفتم گفت پول دلسترتو ندادی! 

گفتم مگه با غذا نبود؟  

جواب داد نه عزیزم ما اینجا کاسبیم! 

تازه اونجا فهمیدم که دانشگاه همچین جای خوبیم نیست باید حواستو بیشتر جمع کنی خلاصه ۵۰۰پیاده شدیم بیشتر از پول غذا!! 

اونجا شد که سوزشش همراه با خجالتی تحمل ناپذیر تر شد!

سلام بچه ها خوب هستین؟؟ 

ببخشید من چندروزه سرم شلوغ بوده نرسیدم سر بزنم حالا میبینم کلی فعالیت ها زیاد شده(مخصوصا خانما) که جای خوشحالی داره!  

راستی بخش سوتی ها نظر من بود امیدوارم بیشتر استقبال بشه چون مطمئنم اندازه موهای سرمدیریت سایت بچه ها سوتی دادن این مدت!!! 

در مورد بانک تلفنم نظر مثبتی دارم. 

راستی به فکر پیشنهاد اقای درتومی هم باشید چون هم پیشنهادش مثبته هم خودش بچه خوبیه!!!

ماه و سنگ

اگر ماه بودم به هر جا که بودم 

        سراغ تورا از خدا می گرفتم 

 

وگر سنگ بودم به هر جا که بودی  

       سر رهگذر تو جا می  گرفتم

 

اگر ماه بودی به صد ناز شاید 

      شبی بر لب بام من می نشستی 

 

اگر سنگ بودی به هر جا که بودم 

 مرا می شکستی مرا می شکستی 

 

       « فریدون مشیری»

بهترین باشیم

سلام به همگی 

خب بالاخره خانوما هم با یکم تاخیر دست به کار شدند  

واسه شروع  فایل زیر رو میزارم که خودم خیلی ازش خوشم اومد. فکر کنم ارزش یه بار خوندن رو داشته باشه  

 موفق باشید  

بهترین باشیم

دعوت همگانی

با سلام به تمامی عزیزان : 

ما هر جمعه برنامه کوهنوردی داریم . اگر مایل هستید این هفته یعنی 18 تیر یه برنامه دسته جمعی بچینیم . دوستانی که با این برنامه موافقند ، در بخش نظرات اعلام کنند ( من تعداد نفرات را از مدیریت سایت می پرسم ) یا به خودم زنگ بزنند . 

 

حتماً اومدنتون رو اعلام کنید تا در زمان پذیرایی شرمنده شما نباشم . 

 

از آوردن فرزندان خود و همراهان محترم جداً خودداری فرمایید !!!   ()

 

با تشکر

معذرت خواهی

راستی من باید از همتون عذرخواهی کنم که روز جشن شما را از حضور خودم محروم کردم !!

انشالله تو جشن عروسیتون میام و اونقدر میرق!!!صم  تا  همون که میدونید.....

سرنوشت من

سلام به همگی

خب یه مطلب نوشتم در مورد سرنوشت داشجویان البته از نوع پسر از اونجایی هم که من دختر نیستم  هرچی به مغزم فشار اوردم چیزی در موردشون نتونستم بنویسم. خوشون باید بنویسن. (البته طنزه زیاد جدی نگیرید).

ترم اول: خوشحالی شادی- قبول شدم- «تبریک»- کیف سامسونت- کلاس گذاشتن- خودبزرگ بینی- اعتماد به نفس کاذب- بحث سیاسی، فرهنگی- آدم حسابی- فرهیختگان جامعه- نخبگان مملکت- آینده سازان کشور- روزنامه- جزوه- کتاب- درس- نت برداری- حضور، غیاب- صندلی ردیف اول- سرچ تحقیق در سایت گوگل- امید به آینده- تلفن به مامان:"مامان! دانشگاه خیلی خوبه!"

ترم دوم: سلام- خوبی؟- دختر،پسر- اکبری- صالحی- احمدی- این خوبه- اون بهتره- انتخاب اصلح- فردا قشنگه- حضور،غیاب- آیینه- آب شونه- عطر- ادکلن- آینه- گرفتن جزوه- صندلی ردیف وسط- بازم سلام- چت- اوه آخر ترمه!- شب امتحان- معدل 12- تلفن به مامان:"مامان! دانشگاه بد نیست!"

ترم سوم: تریپ پروانه ای- ندا- کافی شاپ- قرار- نیومد-قرار- ایندفعه اومد- ضدحال- رفت(به همین راحتی!)- غصه- دلتنگی- افسردگی- دوست بد- سیگار- کلاس دودره- واسه من هم حاضری بزن- شب امتحان- جزوه ندارم- تقلب- ده- مشروط- تلفن به مامان:" میگذره!"

ترم چهارم: مخ زدن- نگین- افسانه- آرزو- المیرا- ردیفه!- سیگار- دود- بنگ- حوصله ندارم- بی خیالی- غیبت- غیبت- غیبت- صحبت با استاد- تقلب- ده- اتاق استاد- مشروط- مامان زنگ می زنه:"پسرم خوبی؟!"

ترم پنجم(ترمی که خوم در پیش دارم) : خواب- بیداری- خونه- سیگار- بی حوصلگی- زغال خوب- تبدیل شدن به یک رفیق ناباب برای بقیه- خواب- بیداری- خونه- بی حوصلگی- ذغال خوب- خواب ... خواب ... خواب ... خواب ... – نه انگار بیدار بشو نیست، مرده!!- از مرده شور خونه تلفن به مامان:"بیاین،بچه تون رو ببرین!"

و اینگونه بود که این دانشجو در پنج ترم توانست فارغ شود ... البته از زندگی!!

نظر ندادین دعا میکنم همتون طی یک اقدام دسته جمعی کچل بشین

مصاحبه با یکی از اساتید

 

-        مدرس و عضو هیت علمی دانشگاه علم و فرهنگ که در دانشگاه جهاد دانشگاهی شعبه صنعتی

-        کارشناس ارشد رشته برق و مخابرات ، کارشناسی برق-کنترل

  -      1355

-         بله، به خاطر اینکه من به خیلی چیزها علاقه دارم خیلی از بحث های علوم انسانی و بحث های هنر علاقه دارم خیلی از شاخه های هنر ، فعالیت هم می کردم قبلاً خیلی کم خط کار کردم و مدتی نقاشی بعد سوزن دوزی با وجود اصفهانی نبودم در سوزن دوزی استان اصفهان اوّل شدم.

-       مدار حل کردن(خورشت بادمجان بدون گوشت)

-       فکر نکردم(ولی من انرژیم سریع تموم می شود)

-       خدا

-       به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادن که برون در چه کردی که .....

-       قرآن

-       بچه هایی که درسشان بهتره حساسیت بیشتری در تصحیح برگه دارم یعنی خیلی بیشتر اشتباهاتشون را مد نظر        می‌گیرم ولی اخلاق را نه که بخواهم مد نظر بگیرم

-       در مجموع بچه های خوبی بودند من راضی بودم از اینکه این مدت کوتاه در خدمتشون بودم

-       دوست

-       جوان

-      ........

-       ناخود آگاه تداعی امام زمان می شود

-       راه بی پایان

-       چیزی که در قالب کلمه بگنجد نیست(اعتقاد به خوشبختی)

-      آ بی بی کران

-      .....

-       افتخار پارس باستان

-       زیبا

-       صبر(از طرف خودم)

-       دانشجویان خوب

پیشنهاد

سلام به همگی 

طرح ایجاد بانک تلفن عالیه اما به نظر دوستان اگه اطلاعات دیگه ای مثل آدرس ایمیل یا داشتن  عکس تک تک از بچه ها هم داشته باشیم بهتر نیست چون خود من یه سری از بچه ها رو از رو قیافه میشناسم. 

 

در ضمن دوستان عزیزی که تا حالا عضو شدن لطفا تو قسمت تنظیمات کاربر تمامی لینکها مثله علایق ............سرگرمی ها ....را هم کامل کنند جالب تر میشه.

ترم شمار

سلام
و بلاخره تمام شد(تقریبا). حالا یکی به فکر ارشد یکی به فکر سربازی یکی به فکر
کار یکیم به فکر ازدواج.روز اول برای ثبت نام رفتیم توی سلف که بعد از کمی کاغذ بازی ثبت نام شدیم. کارشناسی آغاز شد.
ترم اول  با اقای فنایی شروع شد .شروع خوبی بود منتظر استاد های خوب دیگه ای بودیم که
ترم دوم اقای عسگری به انتظاراتمون پایان تلخی داد ! اما  اخرش این درسو پاس کردیم(نه همه)همون ترم درس شبکه رو هم داشتیم کلاس بسیار شلوغی بود به طوری که دماغ بچه های ردیف جلو به تخته سیاه چسبیده بود.
                                                                                           
و اما ترم سه.در این ترم درس زبان تخصصی به علت تعویض مکرر استاد توانست در کتاب رکورد های گینس ثبت شود.بازم این درس پاس شد که البته فکر کنم خانم کافیه نمرات خوبی به بچه ها داد.
ترم آخر هم  با اسمیت جون و برادر میشل فوکو آشنا شدیم.

کلا کلاس های عجیب غریبی داشتیم.

  

سلام به همگی


من برای همه دعوت نامه فرستادم حتی واسه چند نفر چند بار!

خوب دوستانی که دعوت نامه‌هاشون رو دریافت نمیکنند یه آدرس میل دیگه برام بزارند!


واسه بانک تلفن هم دوستان شمارشون رو برام به صندوق پستی وبلاگ ارسال کنند تا تو یه فایل اکسل درستش کنم و بقیشم بعد میگم


دوستای گلم لطفا اسم و فامیل کاملتون رو 

                                                            

واسه نام کاربری انتخاب کنید و دوستانی که

                                                            

اسم تنها گذاشتن لطفا کاملش کنند             


قطار میرود

تقریبا روزهای آخره؛ یعنی بود....امتحاناتم تازه تموم شده ولی تحویل پروژه ها مونده . تو این روز ها یکی یکی دوستام که ۲سال باهاشون به معنای واقعی زندگی کردم دارند میرند امروز هم چند تاشون خداحافظی کردند ....هنوز فکر می کنم که بازم برمی گردند به خاطر همین بهشون به شوخی می گم : (راحت شدیم از دستتون!!) ولی به وافع این چنین نیست ....امروز دانشگاه بودم هیچ خبری نبود با دیدن اون فضا اشک در گوشه چشمام غلتید و گونه هام خیس شد فقط تعداد انگشت شماری موندند که مثل من واحد دارند ولی بیشتری ها دارند می رند .... به قولی : علی موند و حوضش یکی از همین دوستان پیغام گذاشته بود که از یک حس مشترک بین همه خبر می داد  ....ما موندیم و یه دانشگاه یه دنیا خاطره.....   

دوستان عزیزم خاطرتان همیشه شیرین باد ....شما در صحنه زندگی من بهترین نغمها تان را سرودید.

حضور هرکس در زندگی ما اتفاقی نیست.

خداوند در هر حضور رازی نهان کرده برای کمال ما.

خوشا ! آن روزی که دریابیم راز این حضور را !
    

1

قطار می‌رود
تو می‌روی
تمام ایستگاه می‌رود

و من چقدر ساده‌ام
که سال‌های سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده‌ام
و همچنان
به نرده‌های ایستگاه رفته
تکیه داده‌ام!


خبر داغ داغ

آیا میدانید که:

بروبچه های نجف آباد توانستند در مسابقات جهانی روباتیک دو مقام جهانی کسب کنند.

یکیش مقام اول قسمت سیمولینک توسط شخصی شهسواری نام

دومیش مقام دوم قسمت جونیور توسط محمد حسن قیصریه ها

(حالشو ببرید از اینکه نجف آباد هم توی ایرانه)