فاتح شدم

فاتح شدم
خود را به ثبت رساندم
خود را به نامی،در یک شناسنامه،مزین کردم
و هستیم به یک شماره ی مشخص شد
پس زنده باد یازده هزار و پانصد و شصت و یک(ش ش)
صادره از بخش
دو
،ساکن اراک
دیگر خیالم از همه سو راحت است
آغوش مهربان مام وطن
پستانک پر افتخار سوابق تاریخی
لالایی تمدن و فرهنگ
و جق و جق جقجقه ی قانون
آه خیالم از همه سو راحت است
از فرط شادمانی
رفتم کنار پنجره،با اشتیاق
هزار و سیصد و شصت و هفت(ت ت)بار هوا را که از غبار پهن
و بوی خاکروبه و ادرار،منقبض شده بود
درون سینه ام فرو کردم
و زیر هزار و سیصد و شصت و هفت قبض بدهکاری
و روی هزار و سیصد و شصت و هفت تقاضای کار نوشتم
حسن ...
(با عرض پوزش از خانم فروغ فرخزاد که شعرشان را تحریف نموده ام!)

لیسانس ریاضی

اینو من تو یه وبلاگ دیدم جالب بود

یه کسی بوده لیسانس ریاضی داشته.دنبال کار میگشته ولی هیچ کاری پیدا نمی کرده.یه روز یه آگهی میبینه که از طرف شهرداری بوده برای استخدام.میره شهرداری.میپرسن مدرکت چیه میگه؟ لیسانس.میگن :ما برای یه کارگرشهرداری حقوق به لیسانسو نمی دیم.مابیسواد می خوایم.طرف بر میگرده خونه.فردا میره شهرداری میگه من بیسوادم استخدامش میکنن.

مسئول های شهرداری میگن کارگرهامون نباید خیلی بیسواد باشن برای همین براشون کلاس میزارن.سر یکی از کلاس های ریاضی معلم یه مستطیل پای تخته میکشه به طرف می گه بیا مساحتشو حساب کن(طول وعرضش هم نوشته بوده).میره پای تخته هرچی فکر میکنه فرمول مساحت یادش نمیاد.می خواسته مساحتشو با انتگرال حساب کنه ولی میگه اینجوری همه می فهمن لیسانسه.

همون موقع موبایل معلمه زنگ میزنه و معلمه میره بیرون.

طرف به اونایی که نشستن میگه برسونین.

اونایی که نشسته بودن میگن:

-انتگرال بگیر

ـانتگرال بگیر

عکس

سلام به همگی امیدوارم که حالتون خوب باشه

عید همگی مبارک باشه


این عکس رو دیدم حیفم اومد شما نبینید.

کارتون میگ میگ که یادتونه؟ این همون پرنده‌ی کارتونست ولی از نوع واقعیش!

واقعه

سلام دوستان  

این هم یک دوبیتی

تبریک

سلام 

مبعث رسول مهر و ایمان را بر همه دوستان عزیزم و خانواده محترمشان مبارک باد. 

 

راستی بچه ها من امروز عصر دارم می رم قم  همه را دعا می کنم. شب را قم می خوابیم و فردا صبح به یاری خدا می ریم شمال (چمخاله) به شمال هم که رسیدیم دعاتون میکنم   

اگه دسترسی به اینترنت داشتم حتما به وبلاگ سر میزنم.

 

علیرضا صفوی پور

جالب بود

زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهایش به او دارند را ارزیابی کند.
یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم میزدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً شیرجه رفت توی آب و او را نجات داد .
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠٦ نو جلوی پارکینگ خانه داماد بود و روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و ....
این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توی آب و جان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فردای آن روز یک ماشین پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»

نوبت به داماد آخری رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.
اما داماد از جایش تکان نخورد.
او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم؟
همین طور ایستاد تا مادر زنش در آب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بی ام و آخرین مدل جلوی پارکینگ خانه داماد سوم بود که روی شیشه اش نوشته بود:«متشکرم! ازطرف پدر زنت»

خر کیف

- خر کیف یعنی سر کلاس کاردانی نشسته باشی، دونفر از جلوی در کلاس رد بشن و بگن :" نه اینجا نیست... اینا بچه های کارشناسی ارشدن
- خر کیف یعنی کلاستو دو در کنی و همون روز استاد حضورغیاب نکنه!
- خر کبف یعنی اینکه یه لپ تاپ می گیری دستت اما 2 قرون سواد نداری بهت بگن آقای مهندس!
- خر کیف یعنی راننده تاکسی باشی و دانشجوی پزشکی رو سوار کنی اونوقت وقتی می خواد پیاده شه بر حسب عادت به محیط دانشگاه بگه: مرسی آقای دکتر!
- خر کیف یعنی زنگ موبایلت حسابی جلب توجه کنه!
- خر کیف یعنی کسب بالاترین نمره میان ترم فقط از راه تقلب و امدادهای غیبی!
- خر کیف یعنی فکر کنی کارتت تموم شده ولی در کمال ناامیدی کانکت شی و ساعتها تو اینترنت بچرخی!
- خر کیف یعنی بابات قبض موبایلت رو پرداخت کنه و اصلا نپرسه که چرا اینقدر رقمش نجومی شده!
- خر کیف یعنی استادت بگه نگران نباش! نمی افتی!
- خر کیف یعنی با دوستات بری تریا، دوست اصفهانیت حساب کنه!
- خر کیف یعنی توی یک مجلس بزرگ همه چشمشون دنبال مدل لباست باشه!
- خر کیف یعنی دانشجو نباشی ولی از سایت دانشگاه، مفتکی استفاده کنی!
- خر کیف یعنی پشت چراغ قرمز از ماشین بغلی یه چیزی پرت شه تو ماشینت (مثل شماره تلفن و یا حتی گوشی طرف!)
- خر کیف یعنی تو دانشگاه همراه دوستت داری میری ولی پسر همکلاسیت فقط به تو سلام میکنه!
- خر کیف یعنی یه جا با یه نفر همصحبت شی و رمانتیک بگه: "از قیافه تون معلومه که
دانشجویین!"
- خر کیف یعنی توی مهمونی باشی و یکی از خانومای باکلاس و کار درست فامیل صدات کنه: خوشگل خانوم!
- خر کیف یعنی یک منشی با مدیر عامل شرکت ازدواج کنه!
- خر کیف یعنی بین کلاس 12 تا 2 و کلاس 2 تا 4 خودتو به یک آدم اهل رو درواسی بچسبونی و بری باهاش ناهار بخوری!
- خر کیف یعنی موقع امتحان عملی استاد بره بیرون از کلاس و در رو هم ببنده!
- خر کیف یعنی هیچی نخونده باشی و همه رو از رو دست بغلیت بنویسی بعد نمره ت از اون بیشتر شه!
- خر کیف یعنی استاد یک سوال قلمبه بپرسه هیچکش جز تو نتونه جواب بده!
- خر کیف یعنی وقتی مهمونای شهرستانیتون می رن بچه شون قشنگترین عروسکشو جا بذاره!

متفرقه

سلام        اقای مهندس درتومی وقتی از ۸۰ تا همکلاسی پسر ۱۰ تاشون عضو ثابت هستن پس چیز بعیدی نیست که از ۵ تادختر فقط ۲ تاشون عضو ثابت باشن .اقای مهندس صورتی من وقتی دعوت نامه را دیدم خودمم به خودم تبریک گفتم در ضمن از شما متشکرم.امید روزهای پر از سعادت و خوشبختی برای همه همکلاسی ها

فتح کوه صفه

بچه ها سلام

اول از همه خوب عکس زیر را با حسرت 5 دقیقه نگاه کنید.

http://s1.picofile.com/jahad87_ramin/IMG_0243.jpg 

 

خوب نگاه کردین !؟؟ آفرین

حالا این عکسا تقدیم میکنم به همه اونایی که ناز کردن ونیومدن. تا دیگه بیخودی کلاس نذارین بگین کار دارم.....درس دارم.....پروژه دارم.....امتحان دارم ....گردنم شکسته .....دست راستم با پای چپم قطع شده (بهونه را داشتی) و... . 

خیلییییییییییییییییی خوش گذشت جاتون خالی بود.

غم کهن

شنیدم سخنی از پیر کنعان گفت                      فراق یارنه آن میکند که بتوان گفت  

 حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر         کنایتی است که از روزگار هجران گفت 

نشان یار سفر کرده از که پرسم باز                   که هر چه گفت برید صبا پریشان گفت   

فغان که آن مه نا مهربان مهر گسل                 بترک صحبت یاران خود چه آسان گفت 

من ومقام رضا بعد از ین و شکر رقیب               که دل بدرد تو خو کرد و ترک درمان گفت 

غم کهن بمی سالخورده دفع کنید                  که تخم خوشدلی اینست پیر دهقان گفت 

گرده بباد مزن گرچه بر مراد رود                      که این سخن بمثل بادباسلیمان گفت

به مهلتی که سپهرت دهد زراه مرو                ترا که گفت که این زال ترک دستان گفت 

مزن ز چون وچرا دم که بنده مقبل                 قبول کرد بجان هر سخن که جانان گفت 

که گفت حافظ از اندیشه تو آمد باز                 من این نگفته ام آنکس که گفت بهتان گفت

حافظ

دختر زشت

سلام.

به دلیل استقبال بی سابقه ای که از شعر قبلی شد و همین طور درخواست های پیاپی دوستان برای یک شعر دیگه، من یه شعر دیگه هم میگذارم.

ادامه مطلب ...

بانک شماره تلفن

سلام.

بالاخره فرم مخصوص بانک شماره تلفن ساخته شد.

لطفا به آدرس زیر برید و قسمت ها رو با دقت پر کنید.

https://spreadsheets.google.com/viewform?formkey=dHROYVVLZmJlN294b0h3dFh1YWk3X0E6MQ

سلام 

این مطلب سرنوشت یه دانشجو اما دختر. 

من خلاقیت دوستان رو نداشتم که خودم بنویسم این مطلب واسم میل شده که میزارمش اینجا 

اصلا خودتون رو اذیت نکنید نمی خواد نظر بزارید. با تهدیدی که آقای رواقی کردند من گفتم حالا ۹۰ نفر نظر می زارند خب وقتی از هیچی نمی ترسید دیگه زور که نیست!!!!! فقط احتمالا به رشد جامعه ی معتادا کمک می کنید

ادامه مطلب ...

 

سلام به همه همکلاسی ها  

من هم به جمع همگی پیوستم وامیدوارم تعطیلات به همه خوش بگذره. 

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی  

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی