سه شنبه
ما تصمیم گرفتیم واسه شام سالاد میوه بخوریم ..در روش تهیه اون نوشته
بود..بدون پوشش سرو شود ..خوب منم این دستور رو انجام دادم ..ولی ریچارد
یکی از دوستاشو واسه شام آورده بود خونه مون ..نمیدونم چرا هر دو تاشون
وقتی که داشتم واسشون سالاد رو سرو میکردم.. اون جور عجیب و شگفت زده به
من نگاه میکردن
http://s1.picofile.com/jahad87_saeid/Videos/128177747308-inglaterra.jpg
زاغکی بر درخت نخل،فلافل می خورد.....روبهی آمد و گفت:ولک چه بالی،چه دمی،عجب عینک ری بُنی.....دمت گرم کا،مشکی رنگ عشقه، یه دهن برامون بخون..... زاغ فلافل را زد زیر بغل و گفت:مو خودُم کلاس دومم دهن سرویس
سال ۱۲۳۰ :
مرد : دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم…. !!!
زن : آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید !!! نا محرم که خونمون نبود . حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده…!!!
مرد: بلند خندیده ؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. !!! نخیر نمی شه باید بکشمش… !!!
– بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…
یکی بود ، دو تا نبود ، زیر گنبد کبود که شایدم کبود نبود و آبی
دوستان این مطلب یه جوریه...یعنی چیزه.
هرچی با خودم کلنجار رفتم دیدم نمیشه گذاشت که همه ببینن یه وقت ملت شاکی بشن و بدشون بیاد یا به شعورمون شک کنن و اقا مهدی هم اسم ما رو از نویسنده ها وبلاگ پاک کنه
خلاصه مجبور شدم برا فایلش پسورد بزارم دوستانی که میخوان بخونن بم sms بدن یا تو نظرات نظر بزارن تا پسوردا به صندوق پستیشون بفرستم...
برا دریافت فایل اینجا کلیک کنین.