روباه و زاغ آبادانی

زاغکی بر درخت نخل،فلافل می خورد.....روبهی آمد و گفت:ولک چه بالی،چه دمی،عجب عینک ری بُنی.....دمت گرم کا،مشکی رنگ عشقه، یه دهن برامون بخون..... زاغ فلافل را زد زیر بغل و گفت:مو خودُم کلاس دومم دهن سرویس

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی صورتی 1389/06/16 ساعت 05:02 ب.ظ

‌منم بی کار و بی عار تو خونه نشسته بودم بهتر از این نمیشد.

چه وضعشه بیکار و بیعار کجا بود،من هر روز ساعت 4 صبح میرم سر کار 10 شب برمیگردم.

سمانه وطن نژاد 1389/06/16 ساعت 10:01 ب.ظ

خیلی خوشکل بود. ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد