قورباغه ها Frogs

frogs
قورباغه ها


Once upon a time there was a bunch of tiny frogs..... Who arranged a running competition
روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با
هم مسابقه ی دو بدند .


The goal was to reach the top of a very high tower. 
هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود .


A big crowd had gathered around the tower to see the race and cheer on the contestants. ...
جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند ...


The race began ....
و مسابقه شروع شد ....


ادامه مطلب ...

از فرصت ها استفاده کنید!

از فرصت ها استفاده کنید!

مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد.

وقتی پولهارا دریافت کرد رو به یکی از مشتریان بانک کرد و پرسید : آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟
مرد پاسخ داد : بله قربان من دیدم.

سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و او را در جا کشت.

او مجددا رو به زوجی کرد که نزدیک او ایستاده بودند و از آنها پرسید: آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟

مرد پاسخ داد : نه قربان ، من ندیدم ؛ اما همسرم دید!

داستان پاره آجر

 

 

با شنیدن کلمه پاره آجر یاد چی می افتید؟

ادامه مطلب ...

خلاقیت>>>

وسلامی دیگر... 

 

ای مهندسین چه نشسته اید که دنیا ( منظورم دیگران هستند نه دختری بنام دنیا!) در پی خلاقیته!!! 

 

چند سال قبل دوستی به من گفت که "تمام  وسایل مورد نیاز بشر که اختراعشون ساده بوده رو  دیگران ساختند!!!"  ولی من بهش گفتم اولا که هیچ اختراعی ساده نیست. ثانیا ما میتونیم وسایل ساخته شده رو بهینه تر کنیم و ثالثا اگه همه این فکر رو داشتند که هنوز ما در عصر .... داشتیم دنبال شکار میگشتیم! 

 

خلاقیت داشته باشید!!!!     

 

 

http://www.3jokes.com/images/2010/06/creative_designs_7.htm 

http://www.3jokes.com/images/2010/06/gps_portrait.htm

شش قانون مهم مشکلات

حوالی دهی بودم داشتم پیاده راه میرفتم که یک هوصدای عوعوشنیدم متوجه شدم سگ های آن ده

به حضوریک غریبه پی برده اندوبه طرف من میآیندمن هم بااینکه خسته بودم سعی کردم سریع تر

دورشوم ولی باتوجه به اینکه سگهاسریع تر میدویدندخیلی زود به من رسیدند

دراین فکربودم که چه کارکنم؟دیگرنفسم بند آمده بودوبه ناچاردنبال سنگی چوبی چیزی میگشتم

که ازخودم دفاع کنم به ناچارایستادم وفکرمیکردم همین الان است که مرا تکه تکه کننداما باکمال

تعجب دیدم که سگهاهم ایستاده اند ومرتب پارس میکنندنه جلومی آمدند نه کاردیگری انجام می داند

یک لحظه به خودم جنبیدم تکه چوبی را در نزدیکی ام دیدم وافتادم دنبال سگها...سگها فرارکردند

ادامه مطلب ...

تحت تاثیر

سلام دوستان! 

یک فایل جالب براتون گذاشتم حتما ببینید. 

منتظر نظراتون نییییییییییییییییییییز هستم.  

http://s1.picofile.com/jahad87_saeid/Documents/SOMETHING_BOTHERING_YOU.PPS.html

بســوزه پدر عشق

عاشــــــــــــــقی  دد بردیــه!!!!    

 

 

یه فایل کم حجم(برای دایال آپی ها..البته منظورم اصلاعلیرضانیستکه میگند فایلهات حجیمند و راحت دا نلود نمیشندو..)ولی پر محتوا

       

در ادامه : 

یه تبریک به داوود جون (دایی جان)یکی به رامین گله (اقا داماد ظاهرآ)ویکی به اقا سعید گل(قدم نو رسیده به وبلاگ) که با هر زحمتی بود خودشو به ما رسوند !!و پیشاپیش به دامادهای بعدی و کسانی که دارن خاله میشندو.... 

و خدا رفتگان همتون رو هم بیامرزه!!

قشنگ

سلام

دایی داوود دایی شدنت مبارک.

منم میخوام از این به بعد براتون از این فایل power point  خشگل‌ها بزارم.