بهانه ای برای ماندگار کردن خاطره ها
بهانه ای برای ماندگار کردن خاطره ها
شب جلو تلویزیون خوابم برده بود
مامانم اومد ساعت 2 نصفه شب پتو انداخت روم بوسم کرد ، کلی هم قربون صدقم رفت
بعد موقع رفتن پامو لگد کرد، داد زدم و گفتم : اهههههههههههه پام داغون شد
جواب داد: خاک تو سرت کنن آخه اینجا جای خوابه؟