ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود او کسی بود که از غرق شدن می ترسید هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد
زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت
آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت
مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت
پسری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت
بابا پسر ساده
سرباز جونم، کجایی
like
سلام مهندس جون همچنان سرباز مستقر در بیابان مرزی شلمچه میبینم که کارت رو گرفتی و شادی مبارک باشه
خیلی غمگین بود!
بنویسید دلش را به دل پیچک بست!
باریکلا....
فقط کاش مینوشتی نویسنده کیه؟
اینارا ولشکن چه خبر ازخدمت و...
راستی اگه وقت کردی یه زنگ بهم بزن۹۱۳۹۰۸۳۴۶۸
ما همیشه صداهای بلند رو میشنویم، پر رنگهارو میبینیم، سخت ها را می خواهیم!
غافل از اینکه خوبان آسان می آیند ، بی رنگ می مانند و بی صدا میروند!