شب اول (من دیگه اون آدم قبلی نیستم)

سلام نمیکنم.

چون کسی نیست که اینا بخونه. اصلا اینا برا خودم مینویسم.برا دل خودم. این پست برا اینه که تو آرشیو وبلاگ از اردیبهشت 90 هم یه مطلب باشه.

کی به کیه...اصلا دلم میخواد هر شب بیام اینجا یه سری دری وری بنویسم و برم. کسی که نیست؟!دوست دارم ..میفهمی؟دوووووووووووووست دارم ... کسی مشکلی داره؟


درود بر شما..اصلا جمع کنین این مسخره بازیارا! وبلاگ گروهی بچه های الکترونیک...!! وای مامانم اینا..

این وبلاگ مال من شده...اینم سندش. دیدین.!

کسی دیگه حق نداره بیاد توش مطلب بزاره (بجز یکی! که بعد میفهمین)


بقیش باشه برا فردا.


خداحافظی هم نمیکنم!

خیلیم شاکیم...برو اونور.....برووووووووووووووو.

دست بهم نزن!

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1390/02/09 ساعت 11:02 ق.ظ

سلام رامین جون.
خود درگیری پیدا کردی
تا اونجایی که من خبر دارم بچه ها بیشترشون چند روز یه بار به سایت سر میزنن.

حسن مجیدی 1390/02/09 ساعت 11:47 ق.ظ

ولی من سلام می کنم.
سلام...
غیبت من کاملا توجیه پذیره چون بنده مدت مدیدی هست که سربازم. این از من.
ولی با این اوصاف هنوزم سعی می کنم خون آریایی رو توی رگهای وبلاگ (فکر کنم) گروهی(!!!!!!!!) زنده نگه دارم. به ندرت می تونم از خدمت بیام خونه ولی هر وقت هم بیام یکی با وجود خستگی زیاد از اولین کارهام اینه یک یه چیزی بخورم و بگیرم بخوابم. چه ربطی داشت به وبلاگ؟؟؟

حالا رامین جون خودمونیم ها خودت هم چندان فعال نیستی که ایراد می گیری حالا اگه قاسم محمدپور و امثال الهم (درست نوشتم؟؟؟) که هر روز یه دونه پست میذارن تو وبلاگ این حرف رو میزدن یه چیزی.
مدریت وبلاگ هم که کاملا دست به گریبان زندگی شده دیگه وقتی براش نمی مونه!!!!!!!!!!

بقیه رو دیگه خبر ندارم شرمنده!!!

محمد حسن قیصری 1390/02/09 ساعت 12:02 ب.ظ

رامین جام الکی حرص نخور
اصلا من و تو نداریم که
منم دیگه اون آدم قبلی نیستم
کلی از بچه ها هم که رفتند سربازی و وقتی برمیگردند مرد شدند و حتما اون آدم قبلی نیستند
بعضی ها هم تو این مملکت که اصلا آدم نیستند که بخوان قبلی یا بعدی باشند (این بخش سیاسی نبود)
ولی خب کار درستی نکردی سلام نکردی
حالا میگم خداحافظی نکردی چون میخای زودی برگردی و نمیخای بری. ولی خب یه سلام میکردی بد نبود
نا سلامتی تو بچه مثبتمونی

قاسم محمدپور 1390/02/11 ساعت 01:16 ب.ظ

سلام به همگی.
یا الله ما اومدیم !!!!
من نمی دونم چرا هر کی از راه میرسه یه متلکی به ما میاندازه.حسن جان دلم برات یه ذره شده ولی چه کنم که نمی تونم ببینمت.
من بیشتر مواقع به وبلاگ سر می زنم ولی چه کنم که دستم نمی چرخه به اینکه یه چیزی بنویسم.
از رامین جان هم تشکر می کنم که این خونه را تنها نگذاشته و همچنان فعال است.
کاری به حسن مجیدی و امثال الهم ندارم !!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد