اقتباسی خودم از افکار شکسپیر فارسی (صادق هدایت)‏


یه مطلب از سعید جون در مورد بوف کور خواندم یاد متنی که خودم در نوجوانی بعد از خواندن بوف کور نوشتم افتادم گذاشتم شما هم بخوانید خوشحال می شم نظرتون رو بدونم

‏« چه فرق دارد بودن یا نبودن »‏
وقتی که آخرین قطره نگاهت ‏
سهم لبهــای زمین خواهد شد ‏
و قتی که نخواهد ماند از تو جز هیچ
و محو خواهی شد در پستی خویش
‏«چه فرق دارد بودن یا نبودن »‏
در آن هنگام که قلبت ، ذهنت
خوراک کرم ها خواهند شد
و خواهند خندید بر مزارت ‏
عزیزانت اگر به تو سری بزنند
‏« چه فرق دارد بودن یا نبودن »‏
چرا بودنی سرد در یخچال زمین
که از پس خویش نیستی گرم به همراه دارد در گرداب زمان
چرا دلدادگی به عشق
که فراق دارد در خویش
وندارد جز حسرت چشمانی که خوراک خاک خواهند شد
‏««««آری
‏              چه فرق دارد بودن یا نبودن»»»» ‏



یاد کودکی و نوجوانی بخیر ...

نظرات 7 + ارسال نظر
احسان میرزایی 1389/11/11 ساعت 01:14 ب.ظ

خیلی خوب بود البته من بعضی از جاهاش رو متوجه نشدم ولی در کل خیلی بزرگتر از دوره ی نوجونی بود
یادش بخیر منم از این کارا می کردم البته نه مثل تو به حالت شعر من نثر می نوشتم،شاید منم گذاشتم رو وبلاگ

مرصی
حتما بگذار دوست دارم بخونم

فخری سجادی 1389/11/11 ساعت 03:39 ب.ظ

من با 20 سال و اندی سن درست نفهمیدم شما تو نوجوانی تون چی نوشتید !!!! فکر کنم نوشته ها الانتون رو بزارید چشما من سیاهی بره
اما همون قدری که فهمیدم خیلی زیبا بود

ممنون
نازه متن های دوران کودکیم رو ندیدید

پدریان 1389/11/11 ساعت 06:37 ب.ظ

افریده شدیم که فرقشو بفهمیم

شاید
ولی فکر نکنم افراد زیادی به این تفاوت پی ببرند

مجید نعمتی 1389/11/12 ساعت 09:12 ب.ظ

متنت مثل خودت قشنگ بود
البته راستشو بگم از خودت قشنگتر بود

چشمات قشنگ می بینه

سعید شمس 1389/11/13 ساعت 11:52 ب.ظ

واسه خودت شعبه دوم صادق هدایت هستیا!
زیبا بود.

مرصی

امیر گودرزی 1389/11/19 ساعت 02:17 ب.ظ

مرسی دست به قلمت میدونستم خوبه حالا فهمیدم دست به شعرم داری برا دوره نوجوانیت خیلی خوب بود!موفق باشی
حالا که اقای میرزایی سر بحث رو باز کردن خواستم بگو منم چندتا شعر نوجوانی گفتم شاید گذاشم تو سایت.

حتما
امیر جون

مصطفی موسوی 1389/11/24 ساعت 12:16 ق.ظ

سلام مهندس
بازم من اومدم
اول اینکه یاد بگیر مرسی رو با صاد ننویسی با سین بنویس
ثانیا تو اصلا چرا کتابای صادق هدایت رو می خونی که اینجوری از زندگی ناامید بشی و دیگرانم نالمید کنی
ثالثا می خوای چیزی بنویسی یه چیزی بنویس که همه دوستان متوجه بشن و مشکلی تو فهم نوشته هات نداشته باشن
رابعا بعضی از دوستان بدجوری بت متلک زدن ( متنت مثل خودت قشنگ بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!)
I love you shadid

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد