بوف کور

زندگی من بنظرم همانقدرغیرطبیعی نامعلوم و باورنکردنی میاید که نقش قلمدانی که با آن  

 مشغول نوشتن هستم گویا یک نفرنقاش مجنون وسواسی روی جلد این قلمدان را کشیده 

 

 اغلب به این نقش که نگاه می کنم مثل این است که بنظرم آشنا میاید شاید برای همین نقش 

 

 است ...شایدهمین نقش مرا وادار به نوشتن می کند

درزندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته ودرانزوامی خورد ومی تراشد


صادق هدایت

نظرات 2 + ارسال نظر
احسان میرزایی 1389/11/01 ساعت 12:34 ق.ظ

سلام
بنظرم اگه فایلش رو برای دانلود میزاشتی بهتر بود چون هم کتابش سخت گیر میاد هم اینکه از بوف کور نمی شه گزیده نوشت همش معرکه ست

موافقم. اما همه ی داستان های صادق یه طرف ,داش آکل یه طرف!

محمد حسن قیصری 1389/11/03 ساعت 09:21 ب.ظ

خیلی جالب بود
بعد از یه مدت زیاد، دوری از مطالعات پراکنده، یاد آوری فوق العاده ای بود.
اگه قبلا بوف کور رو خونده باشی همین چند تا جمله کافیه تا کلش رو توی ذهنت تداعی کنه.
از من میپرسی، صادق هدایت بزرگترین داستان نویس ایرانیه که هر کدوم از قصه هاش یه طرفه. هیچ دو قصه ای نداره که بتونی بگی یکی از یکیش بهتره به قول احسان، همش معرکس
بهتون پیشنهاد میکنم تو کتاب نوشته های پراکنده "کاروان بعثت الاسلامیه " رو بخونید . اونم خیلی زیباست و خنده دار. حتما بخونید فوق العادس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد