سفر به قم و قصه ی مرجعیت  

چقدر این قصه در ذهن من شفاف است 

دفعه قبل خودم ساکن شهر قم بودم 

انگار قصه داره تکرار میشه 

فقط این بار شیر مردی نیست تا با غرش خودش .سواران قدرت رو از تاختن بازدارد .

سال 76 بود . یه استاد، یه فقیه ، یکی که قبلا نشون داده بود دین خودش رو به خاطر دنیای دیگران به باد نمیده ، بلند شد و فریاد زد و برای فریاد بر حقش 5 سال در خانه اش زندانی بود حتی بدون محاکمه . 

امسال اولین سالی است که او نیست و دوباره سفر به قم . باز هم قصه ی مرجعیت. فکر می کنید این بار کسی ندا سر خواهد داد .


زین همرهان سست عناصر دلم گرفت / شیر خدا و رستم دستانم آرزوست 

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر / کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست 

گفتم که یافت می نشود گشته ایم ما / گفت آن چه یافت می نشود آنم آرزوست 


فایل صوتی و تصویری قسمتی از سخنرانی 13 رجب

فایل صوتی (800 کیلو بایت )

فایل تصویری (5.5 مگا بایت )


ببخشید دیگه کاسه ی صبرم لبریز شده بود 


نظرات 12 + ارسال نظر
حسن مجیدی 1389/08/04 ساعت 12:26 ب.ظ

با این غروب از غم سبز چمن بگو*
اندوه سبزه های پریشان به من بگو*
اندیشه های سوخته ی ارغوان ببنین*
رمز خیال سوخته گان بی سخن بگو*
شوق جوانه رفت؛ یاد درخت پیر*
ای باد نو بهار زعهد کهن سخن بگو.

ممنون خیلی به جا بود و زیبا

شوق جوانه رفت ز یاد درخت پیر*
ای باد نوبهار ز عهد کهن بگو*
آن آب رفته باز نیاید به جوی خشک*
با چشم تر ز تشنگی یاسمن بگو*

“ابتهاج”

علی زال بهبهانی 1389/08/04 ساعت 06:40 ب.ظ

سلام
من نمی دانم کی به کیه ؟ همین .
ولی شما زیاد خودتو پابند این مسائل نکن .
ربات چه خبر ؟ شما تو مسابقات صنعتی شریف هستی ؟
هر جا هستی موفق باشی .

سلام
ما خودمونو پابند نمیکنیم
به پاهامون بند بستند
در ضمن مسابقات صنعتی امیر کبیره

دریکوند 1389/08/04 ساعت 08:28 ب.ظ

سلام من دوست ندارم حرف هایی رو بزنم که باز مانند اخیر تنشهایی ایجاد بشه و محیط وبلاگ به سمت حواشی سوق داده بشه.فقط بر خودم واجب میبینم در جواب این جمله که نوشتی:
" یه استاد، یه فقیه ، یکی که قبلا نشون داده بود دین خودش رو به خاطر دنیای دیگران به بادنمیده "
میگم اگه رنج نامه مرحوم حاج احمد خمینی رو خونده باشی هیچ وقت اینجوری قضاوت نمی کردی و....

برادر جان سلام
شما مطمئن باش من یکی از این وبلاگ در برو نیستم
حتی اگر همه فحشم بدند .
در ضمن برای من ملاک حقیقت افراد نیستند که حالا چون احمد خمینی یه چیزی نوشته من اونو حق بدونم
در ضمن من رنجنامه رو خوندم ، هزارتا کتاب دیگه که احتمالا شما نخوندی هم خوندم که اگه خواستی بهت معرفی میکنم. ولی حرف حق یه کم با کینه توزی فرق میکنه.
اما تو رو خدا یه سوالمو جواب بده.
حکومتی که اینقدر به خودش مفتخره که سرمایه های علمی و اسلامی داره و کارش هیچ جایی نمی لنگه چرا اجازه نمیده کتاب خاطرات آیت الله منتظری چاپ بشه ، چرا کتابی که همه ی حرفاشو با ارائه ی سند میزنه نباید چاپ بشه ولی آقای بادامچیان و فلاحیان و ری شهری که هر کدومشون نقدی به اون کتاب نوشتند که همه با عرض شرمندگی مزخرفند و بعضا با حذف مدارک گفتند معلوم نیست آقای منتظری اینا رو از کجا میگه باید چاپ بشه.
آخه پدرت خوب مادرت خوب شما اگه از این مدارک نمی ترسید چرا تا حالا 5 دفعه حمله کردید دفتر آیت الله منتظری تا اصل مدارک رو به دست بیارید و هر دفعه هم نتونستید چون اون پیر به قول احمد ساده لوح باهوش تر از این حرفا بوده که مدارکو بده دست شما .
راستی یه چیزو یادم رفت برات بگم . یه دفعه رفته بودیم دیدن آیت الله موسوی اردبیلی یعنی اون اومده بود دفتر آیت الله منتظری گفت دم مرگ احمد که شده بود همسر امام پیغام فرستاد برای آیت الله منتظری که احمد رو حلال کن . خب ما فقط گوش دادیم مثل رنجنامه که فقط خوندیم ولی وقتی همسر امام رو تو بیمارستان بستری کردند همون اوایل از خانواده امام اومدند و گفتند مادرمون پیغام داده گفته از ما بگذر حلالمون کن .
اون که گذشت چرا ما نگذریم.
راستی برای حرف آخر تو رو خدا این نامه ای که احمد میگه آیت اله منتظری نوشته و گفته شما خواب رو از چشم من بردید و من خواب رو از چشمان شما می برم رو پیدا کنید . تو رو جون هر کی دوست داری اینو پیدا کن .
همینو نشون بدی (البته با مهر و امضای آیت الله منتظری) برای من یکی کافیه که رنجنامه مزخرف نیست. گرچه از سر و تهش حرف حساب در نمیاد.
من دوست ندارم وبلاگو سیاسی کنم ولی اگه دوست داشتی و رفقا هم خواستند یه جای دیگه تو یه فضای دیگه مفصلا با هم حرف میزنیم .فقط مستند و مستدل.

حسن مجیدی 1389/08/04 ساعت 09:55 ب.ظ

آره حس کردم بیت آخری رو درست یادم نیست ولی نوشتنش بهتر از ننوشتنش بود!!!!
ممنون که درستش کردی.

و خداوند گوگل را آفرید.
ولی دمت گرم زدی تو خال

احسان میرزایی 1389/08/05 ساعت 02:15 ب.ظ

سلام
فایل کتاب ایشون رو من دارم اگه بخاید میزارم ولی اگه وبلاگ رو فیلتر کردن گردن خودتون .
با مهدی صورتی درمیون بزارید موافق باشه میزارم رو وبلاگ

ممنون آقا احسان .منم دارم
بهتره هر کسی که میخاد ایمیل بزنه تا به صورت شخصی براش بفرستی . ایجوری هم بهتره هم محرمانه تر هم بی حاشیه تر.
ولی اگه رنجنامه (کامل) رو کسی داره بزاره دوباره تکرار میکنم (کامل) نه این که جدیدا پخش شده و اصلاح و کوتاه شده. من کتابشو دارم ولی فایل اینترنتیشو ندارم . اگه دارید بزارید .

احسان میرزایی 1389/08/05 ساعت 04:39 ب.ظ

رنج نامه رو هم دارم ولی نمی دونم تحریف شده یا نه چون اصلش رو نخوندم
فایلش رو برات میل می کنم اگه همون بود خودت بزارش

احسان میرزایی 1389/08/05 ساعت 05:01 ب.ظ

راستی یادم رفت ایمیلت رو ندارم

دریکوند 1389/08/05 ساعت 09:54 ب.ظ

سلام
دوست گرامی من،
برعکس شما برای من حقیقت افراد مهمه و قبل از اینکه بخوام نوشته ای رو بخونم اول به مولف و نویسنده نگاه می کنم البته شما هم همینجورید چون فقط سخنان یک نفر رو قبول میکنید درمورد آیت الله خامنه ای همین که بزرگانی مانند آیت الله فاضل لنکرانی و آیت الله بهجت آیت الله آملی و.. ایشون رو تایید میکنن برای من جای هیچ شک و شبهه ای باقی نمیگذاره.
درمورد اینکه یه جورایی رنج نامه سید احمد خمینی رو مزخرف میدونید بهتره بدونید و میدونید که ایشان در مقدمه رنجنامه ملاک نوشته هایش را رضایت حق وروشن شدن حقیقت میدونن نه رضایت من و شما!
وایشون هرگز در فکر منزلت دنیوی و جایگاه و پست و مقام نبودند و مزدور هم نبودند که فکر کنیم با نوشته هایش چیزی نصیبش میشده.ایشان مرحوم منتظری رو بعد از امام مرید خود می خوانند.و میگویند که هیچکس به اندازه امام علاقه به آیت الله منتظری نداشته اند.
درمورد سخنی که میگویی مادر سید احمد از حاج آقا برای احمد آقا حلالیت طلبیدند نمی تواند به منزله پس گرفتن حرف های احمد آقا در رنجنامه باشد!چون همانطور که خوانده ای در رنجنامه سید احمد با اشاره به شماره و تاریخ نامه های امام به آیت الله منتظری و بالعکس و همچنین اعترافات مهدی هاشمی برای آیت الله منتظری استدلال می آورد یعنی اگه به قول شما این رنجنامه مزخرف هست باید این نامه های امام ومنتظری مزخرف باشد.
من به اندازه شما یعنی هزار کتاب نخونده ام (و بقول سهراب:ونخوانیم کتابی که در آن باد نمی آید وکتابی که در آن پوست شبنم ُتر نیست ..)
ولی چون حقیقت فردی همچون امام خمینی و فرزندش بر من روشن هست به همین نوشته های رنجنتامه بسنده میکنم البته خیلی مطلب در مورد آیت الله منتظری خوندم ولی چون بیشتر آدم های سیاسی این حرف ها رو زدن اونها رو رد کرده ام.در مورد نامه منتظری که خواب رو از چشم احمد خمینی گرفت من چیزی نمی دونم اگه میدونید و نامه ای تو دست داری به من هم بده البته اینم مثل اون نامه های وزرات امور خارجه انگلیس و بحث ملوانان انگلیسی وعذرخواهی بلر و.. نباشه

ببخشید من نمیخاستم وبلاگ سیاسی بشه ولی خب در جواب باید بگم :
دوست عزیز چرا خب تند میری
جلوی یه آدم پیاده که باسرعت 90 تا دستی نمیکشن
ببین برادر جان خیلی عذر میخام ولی اول از همه بگم که :

همانا حقیقت بر تو اشتباه شده است. به درستی که حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمی توان شناخت.
اول حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی و باطل را نیز خوب بشناس، اهل آن برایت آشکار می گردد.

این حرف من نیست ، حرف علی (ع) در جنگ جمله

در ثانی شما خودت در مورد این جمله قضاوت کن
"یا تمام حرف های مرا باید رادیو وتلویزیون پخش کند یا من فریاد می کشم که سانسور است "
یعنی یه آدم که تازه به حکم خبرگان قائم مقام رهبری شده حق نداره بگه حرفای منو سانسور نکنید .
حالا دلیل این که صحبت های منتظری سانسور میشه از طرف احمد خمینی چیه ؟
"حرف های ایشان به ضرر خودشان است در آینده حرف های ایشان را در کنار حرف های امام میگذارند و به عنوان مخالف امام نمی گذارند پا بگیرد " صفحه 19
آخه اینم شد استدلال . ببخشید البته جسارت کردم ولی خب یعنی خود آقای منتظری نمیفهمند چی بگند
خب شما که میخاستید ایشون رو از قائم مقامی عزل کنید حداقل چهارتا حرفای ضد امامشونو میزاشتید مردم ببینند نه این که برادر دامادشو که به حکم خود امام شده رئیس نهضت های آزادی بخش رو بگیری کلی بزنیش بگو اعتراف کن که منتظری با بیگانه ارتباط داره .
در ضمن صفحه 26 رنجنامه رو بخون تا قضیه ی خاب را از چشم امام گرفتن رو بفهمی.
ببین پسر جان خیلی از چیزایی که تو این رنج نامه نوشته شده منم قبول دارم اما نه اون جوری که احمد میگه ، خود آیت الله منتظری هم توی کتاب خاطراتش عین تمام این نامه ها و متن نامه خودش و امام و دست نوشته ها رو آورده ولی بهتره یه طرفه به قاضی نری خیلی از این نامه ها مقدمه داره و ماخره و بعضیاش اصلا قضیش متفاوته
تو اول جواب آیت الله منتظری به رنجنامه که به صورت پراکنده تو خاطرات اومده رو بخون و بعد قضاوت کن فقط یادت باشه وقتی داری میخونی به این نکته دقت کن که هیچ تفاوتی بین منتظری و احمد خمینی وجود نداره بعد که قضاوت کردی ببین کدوم احمد بود و کدوم منتظری من این کارو کردم .
امیدوارم بتونی. خداییش صفحه 28 رو هم بخون
صفحه 35 رو بخون آقای منتظری تو نامه خودش نوشته بعضی از زندان ها حتی نور روز رو از زندانیان دریغ میکنند و...
ولی احمد میگه نه از این خبرا نیست و شما رو بازی دادند .
آخه من چی بگم به شما که خودتون هم فراموش کارید . آقای احمدی نژاد در میاد تو مناظره تلویزیونی میگه آقا کروبی شما اول انقلاب تو بنیاد شهید زندان مخوف درست نکرده بودید ؟ خب آخه پدر بیامرز شما که خودتون قبول دارید اول انقلاب زندان مخوف درست کردند باید اونوقت حاشا کنید و منتظری رو بکوبید حالا رو کنید و کروبی رو بکوبید .آخه یه کم انصاف داشته باش برادر. اول انقلاب همین کروبی و هاشمی و حتی عبدالله نوری و ... همه کسانی بودند که امثال احمد به اسمشون قسم میخوردند و اصلا به دستور خود عبدالله نوری بود که دیوار اطراف خونه آیت الله منتظری رو خراب کردند . حالا اگه امروز هاشمی و عبدالله نوری و ابراهیم یزدی و کروبی و ... به قول شما ضد انقلاب در اومدند و به قول رهبری(فعلی) از همون اول با غرب دستشون تو یه کاسه بوده بازم منتظری ساده لوهه ، آخه انصاف بده اینا که همشون اعضای دفتر امام بودند .
در پایان هم باید بگم نامه ی عذر خواهی بلر رو آقای احمدی نژاد گفت و بعد هم خودش گذاشت توی رجا نیوز به من هیچ ربطی نداشت ، من فقط هر چی گشتم عذر خواهی توش پیدا نکردم . شما پیدا کردی رو کن
منم از همه ی اونایی که سرشونو درد آوردم با این مطالب عذر میخام .

علیرضا قنواتی 1389/08/06 ساعت 10:11 ق.ظ

سلام
ضمن احترام به مرحوم و البته احساسات شما دوست عزیز
فکر می کنم حق مطلب در مورد ایشان پیام رهبر در زمان فوت ایشان به جا آورده باشد .
در ضمن شخصیت فرد رو تا حدود زیادی می توان از اطرافیانش شناخت و اطرافیان ایشون تا همین اواخر هم شما خوب می شناسی پس ...
پشت سر مرده حرف نزنیم بهتره بی خیال
ولی فایل ها رو برای من هم ارسال کن
میلم رو که داری؟

ضمن احترام به شما دوست عزیز و اعتقادات شخصی حضرت عالی
منم فکر میکنم حق مطلب در مورد آقای خامنه ای رو آیت الله منتظری تو پیام 13 رجب خودشون کاملا ادا کردند. البته با عرض معذرت.
و با توجه به این که میگی هر فرد رو باید از اطرافیانش شناخت بهتره یه کم به مقام رهبری بگید مواظب اطرافیانشون باشند . چون تا من یادمه همین آقای نوری زاد و هاشمی و پورنجاتی و امیر فرشاد ابراهیمی و کروبی و ... قبلا از ملازمان رهبری بودند که امروز ... . فعلا هم که نظر آقای احمدی نژاد به نظر رهبری نزدیک تره
فقط کاش عاشورای سال گذشته نجف آباد بودی .

دریکوند 1389/08/06 ساعت 01:25 ب.ظ

سلام برادر خوب من منم دوست ندارم وارد این فضای سیاسی بشم ولی من برای همه ی فقها از جمله آیت الله منتظری احترام زیادی قائلم نه الان بلکه از قبل٬با آدم های تندرو هم مخالفم فرقی هم نمیکنه از کدوم طرف هستند.ببین داداش اون چیزی که منو ناراحت کرد که این حرفها رو بزنم این مطالب کنایی هست که توی پستت نوشتی نظر همه در مورد رهبری محترمه وجای تعمق داره چه شخصیت های بزرگی همچون آیت الله بهجت و آیت الله منتظری و چه سیاسیون.ولزومی نداره شمایی که مثلا با مرجعیت رهبری مخالفید اینو بزارید توی وبلاگ و با سخنان آیت الله منتظری به قول خودتون یک طرفه به قاضی برید!منم درمورد تایید مرجعیت ایشون از سوی مراجع مطالبی خوندم ولی لزومی نداره چون برخلاف گفته های منتظری هست بیام بزارمشون تو وبلاگ.بازم میگم ملاک من افراد سیاسی نیست با سانسور و شکنجه و کهریزک و ... هم مخالفم.
البته من جایی نخوندم که منتظری با بیگانه ارتباط داره ولی خوندم که مهدی هاشمی و باندش میخواستند باجلب حمایت منتظری به کاراشون رنگ مشروعیت بزنند.
راستی رنجنامه ای که داری رو برام ایمیل کن میخوام با مال خودم مقایسه کنم٬اون کتاب خاطرات منتظری رو هم لطف کن باهاش بفرست
بازهم از همه عذر میخوام.

من چاکر شما هم هستم و از همه عذر میخام

محمد حسن قیصری 1389/08/06 ساعت 04:55 ب.ظ

تن عالم زنده دل زیر گل
به از عالم زنده ی مرده دل

احسان میرزایی 1389/08/06 ساعت 06:21 ب.ظ

در فصل گل، سکوت قناری مصیبت است
رخسار کور و آینه‌داری مصیبت است
در شام غم، به مصلحت، از صبح دم زدن
بر گردة عوام ‌سواری مصیبت است
باور کنید راه خدا، راه ساده‌ای است
این های‌وهوی خیل حواری مصیبت است
وقتی که مرگ در بر ما عین زندگی است
گفتن به جایگاه «نه» آری مصیبت است
هم عمر را به یاوه سپردن صلاح نیست
هم مرگ را دقیقه‌شماری مصیبت است
بعد از شرابِ مستی و ایام سرخوشی
ماندن به خاکدان خماری مصیبت است
بر شهسوارِ عرصة شوکت ز بخت بد
پای پیاده غاشیه‌داری مصیبت است
یاران روزگارِ جوانی به دست خویش
یک‌یک به کام خاک سپاری مصیبت است
صحن چمن به موسم گل با تمام حسن
بی‌بلبلان مست بهاری مصیبت است
با باری از گناه نبخشودنی به دوش
رفتن به سوی حضرت باری مصیبت است

خیلی با حالی
یه دنیا میخامت
خیلی شعر قشنگیه
فقط نگفتی شاعرش کیه

شعراز: دکتر اکبر شعبانی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد