بیانیه شماره 2 میرحسن قیصری

به نام یکتای بی همتا 

چندی بود که می دیدیم عرصه ی وبلاگ ، تبدیل به جولانگاه کسانی شده است که  خود را سردمدار این جنبش اینترنتی می نامند. 

آن زمان که این وبلاگ احداث شد و من به عنوان فردی از افراد رشته ی الکترونیک سال 87 جهاد به عضویت آن در آمدم می پنداشتم که این وبلاگ آن گونه که از اسمش مشخص است وبلاگی است برای دل نوشته ها ، سوتی ها و... جهادیان 87 . و این گونه نیز بود .

اما دیری نپایید که با حضور یک بیگانه وضع به طور کامل متشنج شد ، بحث ها از مسائل جهاد برون رفت و مطالبی که هر کدام لبخندی بر رخ پدیدار می کرد و دلی را خرسند و از دل بر آمده بودند و بر دل می نشستند جای خود را به مطالب تکراری و در همی دادند که تنها پر کننده ی صفحه وبلاگ و گیرنده ی وقت خوانندگان و شاید به قولی بالابرنده نام ایشان در جدول اسامی کنار صفحه بود .

در چنین فاجعه ای  با عرض معذرت باید اعلام کنم خانم وطن نژاد، مجید نعمتی، مهدی صورتی و شاید در مواردی بنده ی کمترین، بیشترین تقصیر را داشته باشیم.

وبلاگی که زمانی مملو از نوشته های شور انگیز و زیبا بود امروز مبدل به زباله دانی از پس مانده های مطالبی شده که از عهد دقیانوس به جا مانده و شاید برخی مطالب آن قدر قدیمی است که به نظر می رسد بهتر است نام وبلاگ را تغییر داده و آن را  کهنه سرای پست ها بنامیم . 

جالب آن است که دوستان وقتی به آنان تذکر داده می شود اعلام میکنند که شاید این مطالب را کسی نخوانده باشد و برایش جالب باشد. و همین شاید ها است که رغبت شخصی مرا از همکاری در این وبلاگ از میان برده است.

امیدوارم آن گونه که می پندارم نباشد ولی به نظر می رسد برخی اوقات تنها به منظور پر کردن صفحه و به احتمال قوی جلو زدن در تعداد پست هاست که افراد دست به ارسال مزخزفات میزنند که در این میان مجید نعمتی و خانم وطن نژاد از همه بارزتر عمل نموده اند.

از همین جا به همه ی شما دوستان اعلام می کنم چنان چه آن گونه که در چند پست آخر گذشته است ، باز محیط وبلاگ به محیطی جهت دل نوشته های جهادیان تبدیل شد که هیچ و ما و شما مراد خویش را یافته ایم و اگر گام های کج گذشته چونان که گذشت دوباره تکرار شود. اینبار ساکت نخواهم نشست و شمشیر از نیام بیرون خواهم کشید .

میر حسن قیصری 

89/7/14

نظرات 5 + ارسال نظر
قاسم محمد پور 1389/07/15 ساعت 12:10 ق.ظ

زنده باد.
بازم دلاوری از دیار نجف آباد به پا خواست و داد ما محرومان را از ستمگران وبلاگ استاند.
من هم به عنوان یکی از نمایندگان مردم شریف جهاد و به پاس دلسوزی های بی شاعبه ی دوست عزیزم میر حسین قیصریها اعلام می کنم از امروز به بعد نوشتن هرگونه متنی که (( در فرهنگ ما ایرانیان به مزخرفات معروف است)) ممنوع می باشد و با متخلفان طبق ماده ۶۷ آیین نامه ۱۸ قانون اساسی جمهوری ایرانی اسلامی نما ...
برخورد می شود و آنها را به جایی می اندازیم که عرب ...
ممنون.

حسن مجیدی 1389/07/15 ساعت 12:30 ب.ظ

کاملا با بیانیه ی شما موافق هستم. همین جوره که می گین.شده کل بازی یه عده ای که نمی خوام اسم ببرم(البته شما اسم بردین).

سلام
تقریبا یک ماهی شد که من به وبلاگ سر نزدم چون همین نظر شما را داشتم اما دلم نمییومد که دل دوستان را بشکنم
امیدوارم این جنبش رنگی شما به نتیجه برسه.

سعید شمس 1389/07/15 ساعت 11:22 ب.ظ

زیاد موافق نیستم!!!
اصولا مگه ما چقدر خاطره داشتیم که فقط خاطره بنویسم!
همچنین ۹۰٪ بچه ها فارغ التحصیل شدن
به نظر من مطالب فرعی یا عمومی هم می تونه جالب باشه!

احسان میرزایی 1389/07/16 ساعت 08:10 ب.ظ

سلام
خدا رحمت کنه امواتتو این حرفا خیلی وقت بود که رو دل من یکی سنگینی می کرد ولی می ترسیدم بگم این مجیده ناراحت بشه همش می گفتم خدایا پس کی میشه که «مردی از خویش برون آید و کاری بکند»
ایشالا که برود میخ آهنین در سنگ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد