خبر آمد خبری در راه است


می خوام یه خبر خیلی خوش بهتون بدم،

خودتونو آماده کنین،

راحت به صندلی تکیه بدین،

یه نفس عمیق بکشین،

خوب، آماده این

اینجانب مجید نعمتی بعد از گذشت 5 ماه، بالاخره به شما جانوران دو پا ملحق شدم.

نمی دونین چند بار تا حالا این لحظه رو واسه خودم تصور کرده بودم، لحظه ای که این خبر خوش رو به همه ی دونیا برسونم. باورتون نمیشه، الان که بعد از 5 ماه دوباره تونستم روی دو تا پام راه برم تازه قدر نعمت هایی رو که بهم داده شده درک میکنم. نعمتی هایی که خدا بهمون داده.

تا حالا یه بچه که تازه راه اوفتاده رو دیدین، دیدین با چه ذوق و شوقی قدم بر میداره، دیدین چقد خوشحاله، الان حالم دقیقا همون طوریه.

امیدوارم بتونم محبت هایی رو که این چند وقت بهم کردین جبران کنم(البته تو شادیهاتون)، اینشالا همیشه تنتون سالم باشه.

همیشه شاد و موفق باشین.

مهندس مجید نعمتی.

06/10/2010

najafabad


نظرات 5 + ارسال نظر
محمد حسن قیصری 1389/07/14 ساعت 12:37 ق.ظ

آقا مجید واقعا خوشحال شدم
خیلی ذوق کردم
دقیقا بعد از چند ماه اولین پست درست و حسابیت بود
اونم پستی که خبر سلامتی و بهبودی تو رو بده
با خودم عهد کرده بودم تا حالتو نگیرم برای هیچ کدوم از پستات کامنت نذارم
ولی خب چه میشه کرد

هزاران شکوه بر لب بود یاران را ز خوی تو
به شکر خنده چون آمد لبت زد مهر بر لب ها

سلام جیگر.
منم خیلی ذوق کردم.
ببین همین که دارم اسم نظر دهنده رو میخونم‌، حالم به حد کافی گرفته میشه
شوخی کردم، دوباره نری و پشت سرتم نگاه نکنیا.
از لطفت خیلی ممنون، اینشالا خوبیاتو جبران کنم.

داود درتومی 1389/07/15 ساعت 01:41 ق.ظ

به قول خارجی ها:
Thanks God!!!

خیلی خبر خوبی دادی @ ایشالا که هر روز بییییییییتر ( معادل بهتر !!) بشی و همین روزها بری دنبال ....

قربونه معرفتت.
مگه از این بیییییتر (معادل خیلی بهتر!!) هم میشه
اون که خودش دنبال آدم میاد، احتیاج به این نیست که بری دنبالش.
من منظورت رو حضرت اضراعیل(معادل زمینیش) حساب کردم

حسن مجیدی 1389/07/15 ساعت 12:34 ب.ظ

الان که راه افتادی آفرین داری.
ولی کی می خوان از شیر بگیرنت رو دیگه نمی دونم؟؟؟؟
تا کی می خوای پوشک ببندی؟؟؟؟

روزی سه تا لیوان شیر واسه استخون بندیت مفیده،
پوشک هم

سمانه وطن نژاد 1389/07/15 ساعت 07:55 ب.ظ

من که نمیدونستم چه اتفاقی افتاده بوده واستون؟؟؟؟

اما خب اینکه سلامتی تون رو بدست آوردید جای بسی شکر داره!

آخه با آدم مریض حالی نمیده کل کل کرد!!!
بازم تبریک میگم.

حالا کفش جغ جغی می پوشین؟؟ آیا؟؟؟

کفش جغ جغی اون موقعی میپوشیدم که پام شکسته بود.
الان کفش آهنی پوشیدم.

سلام مجید آقا
من مطالب قبلیتون رو هم خوندم خوشحالم از بهبودیتون
باید بگم یکی از بهترین نویسنده های این وبلاگ هستید
تا این صفحه رو باز میکنم دنبال ژست شما می گردم
امیدوارم همیشه شاد بمونید و به من هم سر بزنید

چی میگه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد