آفرین ، به به ،هلو یعنی همین!!

شعر قشنگیه!


طنز

بعد از افطاری ،همین یکشنبه شب

رفته بودم منزل مشتی رجب

در حدود هشت یا نه هفته بود

همسرش از دار دنیا رفته بود

تسلیت گفتم که غمخواری کنم

این مصیبت دیده را یاری کنم

رفت و ظرفی میوه آورد آن عزیز

با ادب بگذاشت آن را روی میز

در همین هنگام آمد خا له اش

خاله ی هشتاد یا صد ساله اش

او زبان بر حرف و بر صحبت گشود

من حواسم پیش ظرف میوه بود

در میان حرف او گفتم چنین

آفرین ، به به ،هلو یعنی همین

ناگهان آن پیرزن از جا پرید

از ته دل جیغ ناجوری کشید

داد زد الاف بودن تا به کی

هی به فکر داف بودن تا به کی

یک کم آدم باش این هیزی بس است

داستان گربه و دیزی بس است

مردکِ کم جنبه ی بی چشم و رو

تو غلط کردی به من گفتی هلو


مصطفی مشایخی

نظرات 2 + ارسال نظر
پدریان 1389/07/11 ساعت 02:27 ب.ظ

ادم وقتی به این سن میرسه دیگه از هــلو و زرد الو و لولو و... گذشته

تازه شده شفتالو.

سمانه وطن نژاد 1389/07/13 ساعت 11:07 ب.ظ

هلو در همه سنین هلو است...

آفرین به به چه هلویی!!!

هااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چی میگه؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد