من تماشای تو میکردم و قافل بودم/کز تماشای تو خلقی به تماشای منند

دردم از یارست و درمان نیز هم 

 

خانه ام از اوست ، دربان نیز هم
... باغ و ویلای شمیران نیزهم
مال( زنجان) است دارایی من
 ... کفش و رخت و بند تنبان نیز هم
گرچه دارد ماکسیما ، اما به من
...داده یک ماشین پیکان نیز هم
شکر ایزد شاغلم پیش عیال
 ... می دهد مزدم دو چندان نیز هم
ارث بابایش سپرده در حساب
... سود می گیرد فراوان نیز هم
می رود هرروز تفریح ودَدَر
... با فک و فامیل و یاران نیز هم
گاهگاهی هم اروپا می رود
 .... چین و هند و ارمنستان نیز هم
من ولی در خانه مشغولم به کار
... کار های سخت و آسان نیزهم
رفت و روب ، گردگیری ، شستشو
... پختن مرغ و فسنجان نیز هم
بچّه داری هم کمی تا قسمتی
 ... شستن ماشین (زنجان) نیز هم
هر که بیند این تریپ و حال و روز
... می شود خندان و گریان نیز هم
خنده از مردی که بسته پیش بند
... گریه بر زی ذی لاجان نیزهم
دوش با «خود »گفته ام من این سخن
...« دردم از یار است و درمان نیز هم»
ارث بابا درد و درمان من است.
... چون نباشد این یکی آن نیزهم
کاش جای ارث بابایش کمی
.... داشت احساسات انسان نیز هم 

 

اسم شاعرش رو نمی دونم هرکدوم از دوستان می دونه بگه تا بنویسمش  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد