ارزشمندترین دارایی!!!

بر بالای تپه ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است:

افسانه حاکی از آن است که در قرن 15، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می کند.اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه می برند.

فرمانده دشمن به قلعه پیام می فرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند.

پس از کمی مذاکره، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف، موافقت می کند که  هر یک از زنان در بند، گرانبها ترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشد.

نا گفته پیداست که قیافه حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانده دشمن به هنگامی که هر یک از زنان شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج می شدند بسیار تماشایی بود.


به نظر شما اگه قضیه بر عکس بود آقایون چی کار میکردند؟؟؟؟

نظرات 8 + ارسال نظر
مجید نعمتی 1389/06/01 ساعت 06:31 ب.ظ

حالا فکر میکنید اگه به داخل قلعه حمله شده بود، اونوقت قضیه چه شکلی می شد.

خب احتمالا آقایون فرار میکردن!
خانومها کشته میشدن!
بچه ها هم یاد میگرفتن!!!

مجید نعمتی 1389/06/02 ساعت 10:13 ق.ظ

حالا که اینجوریه، اصلا می دونین چرا تعدد زوجین وجود داره،واسه همین دیگه،که بتونین با ارزش ترین چیز زندگیتونو راحت تر ببرین.

آهان ... پس احتمالا شما طرفدار سرسخت روسای کشورای امیر نشین ( حاشیه خلیج فارس) هستین!!!
اما تاریخ نشون داده مردهایی که به تعدد زوجین اعتقاد داشته و تاییدش میکنن ارزشمندترین روزهای عمرشون رو پای همین باورشون از دست میدن!!!

پدریان 1389/06/02 ساعت 12:46 ب.ظ

به نظر من هرکدوم از اقایون علاوه بر همسرشون ۲تا دختر راهم کول میکردن و ۴نفری میزدن بیرون !!
که ثواب بیشتری هم داره..

خب ..آره.. احتمالا...
و فرق خانموما و آقایون همینجاس!!!
خانوما به خاطر عشق و آقایون به خاطر ثواب!!!!
نکته خوبی رو اشاره کردین ... ممنون

حسن مجیدی 1389/06/02 ساعت 11:11 ب.ظ

اگر قضیه بر عکس بود و من هم جزو مردان داخل قلعه بودم احتمالا به لشکر دشمن ملحق می شدم!!!!!!!!!

خب احتمالا اگر همسر شما هم اونجا بود برای چند لحظه ای( تا خروج کامل از قلعه) شما رو نمیشناخت!!!!

داود درتومی 1389/06/03 ساعت 01:41 ق.ظ

سلام
ممنون میشوم اگه اول تحقیق کنید و بعد موضع گیری کنید.
تعریف افسانه :

به سرگذشت یا رویدادی خیالی از زندگی انسانها، حیوانات،

پرندگان یا موجودات و همی چون دیو و پری و غول و اژدها اطلاق می شود که با رمز و رازها و گاه مقاصدی اخلاقی، آموزشی توأم است و نگارش آن بیشتر به قصد سرگرمی و تفریح خوانندگان انجام می گیرد.

لطف کنید و به قسمت خیالی بودنش , بیشتر دقت کنید
از بعد خیالی بودنش که بگذریم این داستان چندتا درس هم برای شما( منظورو خانمهای محترم!!) داره:
1)با ارزشترین موجود زندگیتون رو معرفی میکنه!!
2)شما رو به ورزش و داشتن تناسب اندام توصیه میکنه!!( یه خانم 50 کیلویی که با محاسبه ی کفشی با پاشنه 12 سانتی به ارتفاع 5/1 متر میرسه اصلا مناسب حمل یه مرد با قد 8/1 متری و وزن 85 کیلو نیست!!)
3) به شما یادآوری میکنه که برای داشتن یه زندگی مشترک لازمه که گاهی خانمها هم فداکاری کنند.
4) در مواقع سختی یه زن باید کنار شوهرش بمونه.( نه اینکه تا تقی به توقی میخوره , قضیه خونه بابا و اجرا گذشتن مهریه رو پیش بکشید!)


فکر میکنم برای این جلسه همین مقدار درس زندگی کافی باشه!!






پدریان 1389/06/03 ساعت 05:53 ق.ظ

سوال مـــــــــهـم اینه که اصلاچراخانمها این کاررا کردند؟
به نظرمن خانم ها به این خاطر شوهراشون را میبردن چون باشوهرشون مجددصاحب همه چیزمیشدند..ویا این که میدونستند تنها کسی که حاظره (نه این که مجبوره ها!!!!)حاظره باهاش زندگی کنه همین شوهرشه !!!!!! یاتنهایی توان مقابله با مادرشوهرشون را نداشتند.!!! یا حالا نمیدونم همین عقشیه که میگند...

حجت اله دریکوندی 1389/06/03 ساعت 07:40 ق.ظ

فکر کنم آقایون همسراشون رو از تپه مینداختن پایین!

محمد حسن قیصری 1389/06/03 ساعت 01:28 ب.ظ

واقعا در بین همه نظرات بیان شده حسن سلیقه و زیبایی گفتار آقای درتومی شایسته تقدیره . ببینید هر مسئله باید ریشه ای کنکاش و بررسی بشه .
اول از آن که طبق افسانه تعریف شده حتی فرمانده دشمن هم از این نکته آگاهایی داشته است که زنان به هیچ درد نخورده و ارزش کشتن را ندارند و شاید احتمالا از ننگین شده نام خود در تاریخ نیز هراسناک بوده که خانم ها را با کودکان هم سنگ کرده و به آنان اجازه خروج می دهد . در واقع این امر نه تنها به نفع زن ها بوده بلکه به نفع فرمانده دشمن نیز بوده است که از شلوغ شدن جبهه جنگ با موانع خنثی و ... جلوگیری کرده جهت سهولت انجام کار موانع اضافی را از سر راه برداشته است و نکته قابل توجه دیگر این که طبق آن چه در انتهای داستان بدان اشاره شده زنان شوهرهای خود را کول کرده بودند و قیافه فرمانده دشمن حیرت زده و سرشار از شگفتی بود . برخلاف آن چه برداشت شده است این بدان معنا نیست که زنان ارزشمند ترین چیز زندگی خود را کول کرده بودند بلکه نشان از عدم توجه زنان به یک مطلب به طور کامل است و فرمانده از آن حیرت کرده که زنان باز کلام را نیمه کاله گوش کردند و به این نکته که "به شرطی که به تنهایییقادر به حمل آن باشند " را مد نظر نگرفته اند . و اصلا طبق شواهد تاریخی که در برخی از اسناد به دست آمده از بقایای قلعه می باشد . این نکته معلوم شده که این امر نشان از ذکاوت مردان آن سرزمین داشته زیرا پس از شنیدن این نکته تمامی مردان طلاهای زنان خود را به زور گرفته و قورت میدهند و زنان به ناچار مردان خود را کول کرده و از معرکه می گریزند و در برخی از اسناد نا معتبر نیز امده که زنان شوهر های خود را در بقل گرفته و به نشانه قدر دانی تقدیم فرمانده دشمن نمودند . درحالی که هر یک از زن های بوی خیلی بدی میداد و مردان همگی دست هایشان را به معده ها گرفته بودند .
خلاصه این که این قضیه باید موشکافی بشه
ساده ازش رد نشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد