ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
قبل از هر چیز سلام.
من سمانه هستم . رشته ICT جهاد دانشگاهی . همون جایی که خودتونم درس خوندیدن. این متن رو براتون میذارم. امیدوارم خوشتون بیاد...
روزی زیبایی و زشتی در ساحل با هم دیدار کردند و به هم گفتند : "برویم در دریا تن بشوئیم" آنها برهنه شدند و در آب شنا کردند.
پس از مدتی ، زشتی به ساحل برگشت و لباسهای زیبایی را به تن کرد و رفت .
زیبایی نیز از دریا بیرون آمد ، جامه خویش نیافت . او از برهنگی خویش بسیار شرمگین بود، ناچار خود را با جامه زشتی پوشاند و به راه خود رفت .
و تا همین امروز ، مردان و زنان یکی از آندو را به جای دیگری میگیرند .
اما هنوز افرادی هستند که سیمای زیبایی را دیده اند ، و او را صرف نظر از جامه اش ، می شناسند. بعضی ها هم چهره زشتی را میشناسند ، و لباسها ، او را از چشم اینان پنهان نمی دارد.
سلام
شما؟ از کجا؟
بهر حال خوش آمدید .......
خوش امدید
متشکرم