شکار لحظه ها

سلام

آقا ما دیشب سر چهار راه پلیس ایستاده بودیم، نه نشسته بودیم

اول دیدیم یه زوج خوشبخت خیلی رمانتیک و شیک دارن رد میشن. آقاشون به نظر آشنا میومد، دقت کردم دیدم آقای شریفی هستن.خیل رمانتیک رد شدن رفتن منم چراغ خاموش ذوق کردم.

آقا پشت سرش یه زوج دیگه اومدن از دم یه لباس بچه فروشی داشتن رد میشدن، یهو چنان ذوووقی کردن که نگو، یه نگا کردم دیدم ااااااااااااااااااااااااااا، قیصری با خانومشه

خیلی هم به هم میومدن

کلی هم ذوق اونا رو کردم.


اینشالا از این اتفاقات باز هم بیافته

نظرات 4 + ارسال نظر
رامین 1393/09/25 ساعت 05:55 ب.ظ

:))))
یه چندبار دیگه بری دم چار راه پلیس بشینی همه بچه ها بدبخت میشن...

رامین همیشه یه ایشالا تو دهنت باشه

داود 1393/10/07 ساعت 09:10 ب.ظ

به به ایشالا همیشه دوستان خوش و خرم باشن. ولی دفعه بعد که یه آشنا دیدی، برو جلو ، باهاشون حال و احوال کن و سلام منم بهشون برسون لطفا

داوود جان من به شخصه دیگه داره اسمتونم از یادم میره
بابا دلم براتون تنگ شده نامردا

حجت دریکوند 1393/10/19 ساعت 02:27 ب.ظ

سلام به همگی،مجید جان کارت به سر چهار راه واسادن کشیده؟؟!!

سلام،آره عزیزم، فشاره زندگیه دیگه
بعدشم، کار به این خوبی
عاره ولی برکت داره

فخری سجادی 1394/08/04 ساعت 11:57 ب.ظ

آخی، خوشبخت باشن
چه جالب هنوز بچه ها به اینجا سر میزنن تو پستا فقط اسم شماس اما از تک و توک نظرا پیداس که هنوز سر میزن
خوش باشید همگی

فقط که نه، ولی من دوست دارم اینجا رو
شما هم موفق باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد