حسرت همیشگی

حرفهای ما هنوز ناتمام

تا نگاه می کنی

وقت رفتن است

باز هم همان حکایت همیشگی

پیش از آن که با خبر شوی

لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود

آی

ای دریغ و حسرت همیشگی

ناگهان

چقدر زود

دیر می شود.

  

                                         8 آبان سالگرد درگذشت قیصر امین پور.

ای قله ی بلند شعر..

ای قاف دست نایافتنی...

پس از تو، نامت

قافیه شد.

بارها..


نظرات 4 + ارسال نظر
علیرضا قنواتی 1392/08/08 ساعت 09:07 ق.ظ

عمری بجز بیهوده بودن سر نکردیم

تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم قیصر امین پور

با گریه های یکریز

یکریز

مثل ثانیه های گریز

با روزهای ریخته در پای باد

با هفته های رفته

با فصلهای سوخته

با سالهای سخت

رفتیم و سوختیم و فرو ریختیم

با اعتماد خاطره ای در یاد

اما آن اتفاق ساده نیفتاد.

(قیصر امین پور)

ی نفر 1392/08/08 ساعت 03:05 ب.ظ

زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست...

زندگی، فاصله آمدن و رفتن ماست...

رود دنیا جاریست

زندگی، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم

دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟

هیچ!!!

زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند

شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری

شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت

زندگی در همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان

فردایی ست، که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی

ظرف امروز، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز، دریغش کردی

آخرین فرصت همراهی با امید است

زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک

به جا می ماند

زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ

زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود

زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر

زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ

زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق

زندگی فهم نفهمیدن هاست

زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازی این پنجره را دریابیم

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

پرده از ساحت دل برگیریم

رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است

وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست

زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند

چای مادر، که مرا گرم نمود

نان خواهر، که به ماهی ها داد

زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت

زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست

لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست



من دلم می خواهد

قدر این خاطره را دریابیم

عالی.

شاعر: کیوان شاهبداغی

حسن مجیدی 1392/08/11 ساعت 08:17 ب.ظ

آورین...

امیرگودرزی 1392/08/18 ساعت 11:31 ق.ظ

روحش شاد....قیصرامین پور همیشه منو یاددوران ابتدایییم میندازه با شعراش تو کتاب فارسی!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد