تو دیگه داری می ری، این اختتام رؤیاست
این آخرین سکانسه فیلمِ کازابلانکاست
من همفری بوگارتم، مغرور و بی تبسم
تو اون زنی که می ره با مردِ نقش دوم
بارون بباره یا نه، صحنه دراماتیکهتصویرت از تو چشمام می ریزه چیکه چیکهدوربین یواش یواش از تو صحنه می ره بیرونمن می مونم با سایه م، من می مونم با باروناین اشکا مصنوعی نیست، تو دیگه داری می ریداری چشاتو از من، از نقشِ من می گیریراهی نمونده باقی، فیلم نامه اینو می گهمن و یه جای خالی، تو و یه مردِ دیگه از وقتی که نگاهت از تو نگاهم رد شداین فیلم عاشقانه، یه فیلمِ مستند شدبازی دیگه یادم رفت، نقشم خودِ خودم بودنقش کسی که چشماش لبریزِ عشق و غم بود اسکارو من می گیرم... اما چه فرقی دارهنقش سیاهی لشکر، با یه ابرستارهوقتی تو رو ندارم، وقتی تو دورِ دوریوقتی باید بسازم با حسرت و صبوریاین فیلم موندگاره، گیشه ها قبضه می شن اما بازم من بی تو، اما بازم تو بی من تو دیگه داری می ری، این آخرین پلانهتیتراژ میاد و آهنگ، همراه این ترانه
بسیار زیبا و عالی
متشکرم